مرحوم میرزای نائینی(رحمة الله علیه) فرمودند:
«من خیلی نالیدم و متوسل شدم و به امام زمان(عجل الله فرجه) شکایت کردم؛ روزی همین طور که متوسل بودم بر من مکاشفه ای شد و حضرت بقیه الله(روحی فداه) را زیارت کردم.
دیدم حضرت ایستاده اند و دیوار مرتفع و سر به فلک کشیده ای در حدود ده ، بیست متر در آنجا بود. حضرت با انگشت به من اشاره کردند که نگاه کنم. دیوار به طرز وحشتناکی کج شده بود. بعد دیدم انگشت حضرت به طرف دیوار است و به من اشاره کردند که نگاه کن و بعد حضرت فرمودند :

« این دیوار، ایران است .
کج می شود اما با انگشتمان نگهش داشته ایم نمی گذاریم خراب شود. اینجا شیعه خانه ی ماست،