شهید پرورشگاهی

اگر گذرتان به بهشت زهرا (س) افتاد، سری هم به قطعه 50 ردیف 67 شماره 19 و ردیف 65 شماره 19 بزنید . دو شهیدی که زائر ندارند، آخه پرورشگاهی بودند.

 

 

مجسمه هایی که باعث وحشت مردم شدند


این مجسمه های خیابانی فوق العاده که در موقعیت هایی ترسناک در خیابان رها شده اند باعث شده افراد بسیاری به پلیس و اورژانس زنگ بزنند و کمک بخواهند.
هنرمند آمریکایی مارک جنکینز ۴۱ ساله هنر غیرعادی اش را در مناطق حومه ای شهر به نمایش درآورده است.
دیلی میل نوشت : جنکینز که نوازنده ی ساکسیفون و طراح شبکه هم هست به هنرهای خیابانی علاقه دارد و می گوید با این کار باعث می شود مردم برای لحظه ای دغدغه های شخصی شان را فراموش کنند و نگاهی به دور و برشان بیندازند.
او کارش را با گذاشتن چنین مجسمه ای در ریودوژانیرو آغاز کرد و توجه مردم را به سمت کودکان خیابانی کشاند.
 
بقیه در ادامه مطلب
ادامه نوشته

بررسی ابعاد ادبی شعر یه توپ ‌دارم‌ قلقلیه

 

یه توپ دارم قلقلیه


سرخ و سفید و آبیه

می‌زنم زمین، هوا می‌ره

نمی‌دونی تا کجا می‌ره

من این توپو نداشتم

مشقامو خوب نوشتم

بابام بهم عیدی داد

یه توپ قلقلی داد
 
 
یه توپ دارم قلقلیه :
 
از آنجا که همه‌ی توپها قلقلی هستند؛ این مصرع نشان حماقت شاعر است. یا بیانگر این موضوع است که شاعر توپ‌های مثلثی و مربعی و لوزی هم داشته ولی حالا فقط می‌خواهد در مورد آن توپش که قلقلی است، صحبت کند. در هر صورت می‌توان این فرضیه را هم در نظر گرفت که شاعر می‌خواسته در لفافه و با استفاده از آرایه‌های ادبی نظیر تشبیه و استعاره، به گردی زمین که مرحوم گالیور (!) آن را به اثبات رساند، تاکید کند.
سرخ و سفید و آبیه:
 
این سه رنگ که نماد پرچم فرانسه است، نشان‌ دهنده‌ی فرانسوی بودن توپ مورد نظر است. حالا چرا فرانسه؟ خدا می‌داند!

می‌زنم زمین هوا می‌ره/ نمی‌دونی تا کجا می‌ره:
 
این مصراع گویای مکان سروده شدن شعر است. جایی بیرون از جو زمین. چون این مصراع بحث جاذبه‌ی زمین را نقض می‌کند و در ادامه به لایتناهی بودن دنیا اشاره دارد که مسلماً به من و شما هیچ ربطی ندارد

 

من این توپو نداشتم/ مشقامو خوب نوشتم:
 
فقر! نداشتن توپ و آتاری و پلی استیشن و … باعث شده که شاعر از درد نداریبدبختی بنشیند و درس بخواند و مشق‌هایش را خوب بنویسد. برای مثال اکثر فوتبالیست‌ها که همیشه با توپ سر و کار دارند، وضعیت درسی مساعدی ندارند.

بابام بهم عیدی داد / یه توپ قلقلی داد:
این مصراع هیچ تفسیر خاصی ندارد! جز اینکه شاعر از آرایه‌ی مبالغه استفاده کرده است.
 

زاغک و کلاغ امروزی

زاغکی قالب پنیری دید
از همان پاستوریزه های سفید!

پس به دندان گرفت و پر، وا کرد
روی شاخ چنار مأوا کرد

اتفاقا از آن محل روباه
می گذشت و شد از پنیر آگاه

گفت: اینجا شده فشن تی وی!
چه ویوئی! چه پرسپکتیوی!

محشری در تناسب اندام
کشته ی تیپ توست خاص و عوام!

دارم ام پی تیریه آوازت (mp3)
شاهکار شبیه اعجازت

ولی اینها کفاف ما ندهد
ای به آواز شهره در دنیا

یک دهن میهمان بکن ما را
که سری از سخنوران این دوران

زاغ، بی وقفه قورت داد پنیر!
آن همه حیله کرد بی تأثیر

گفت کوتاه کن سخن لطفا!
پاس کردم کلاس سوم من!





یک روز صبح



 

 
*یک روز صبح در کشور آلمان*
یک روز صبح در کشور آلمان مردمی که برای خرید شیر آمده بودند ، در کمال تعجب دیدند شیری که تا دیروز 1 یورو فروخته میشد ، امروز 1.5 یورو عرضه میشود . هیچ کس سرو صداو اغتشاشی نکرد اما ، هیچ کس هم شیر نخرید. بطری های شیر به کارخانه مرجوع شد و همان شب آنگلا مرکل از تلویزیون رسمی آلمان بصورت زنده از مردمان کشورش بابت این گرانی عذر خواهی کرد و از فردا شیر
دوباره به قیمت 1 یورو توزیع شد ...!!!!


*یک روز صبح در کشور ايران*
یک روز صبح در کشور ايران مردمی که برای خرید شیر آمده بودند ، در کمال تعجب دیدند شیری که تا دیروز 350 تومان فروخته میشد ، امروز 750 تومان عرضه میشود . همه کس سرو صداو اغتشاشی كردند اما ، همه هم شیر خریدند و حتي از نياز روزانه نيز بيشتر خريدند !!! پاكت های شیر به کارخانه مرجوع نشد و همه به فروش رسيد حتي در بازار ناياب نيز شد و فرداي همان روز مجددا قيمت شير افزايش پيدا كرد و به 1350 تومان رسيد و همچنان مردم خريدند و كسي هم عذرخواهي نكرد و شير نيز توزيع شد .....!!!!!!!







عالم زاهد و وارسته زمانش مرحوم شيخ حسين بن شيخ مشكور رضوان اللّه تعالى عليه فرمود:
در عالم رؤ يا ديدم در حرم مطهر حضرت ابا عبداللّه (ع ) مشرف هستم و حضرت در آنجا تشريف دارند.
يك نفر جوان عرب معدى (دهاتى ) وارد حرم شد و با لبخند به آن حضرت سلام كرد و حضرت با لبخند جوابش دادند.
فرداى آن شب كه شب جمعه بود به حرم مشرف شدم و در گوشه حرم توقف كردم ناگهان آن جوان عرب معدى را كه در خواب ديده بودم وارد حرم شد و چون مقابل ضريح مقدس رسيد با لبخند به آن حضرت سلام كرد ولى حضرت سيدالشهداء (ع ) را نديدم و مراقب آن عرب بودم تا از حرم خارج شد.
عقب سرش رفتم و سبب لبخندش را با امام (ع ) پرسيدم .
و تفصيل خواب خود را برايش نقل كردم و گفتم چه كرده اى كه امام (ع ) با لبخند بتو جواب مى دهد.
گفت : مرا پدر و مادر پيرى است و در چند فرسخى كربلا ساكنيم و شبهاى جمعه كه براى زيارت مى آيم يك هفته پدرم را سوار بر الاغ كرده مى آوردم و يك هفته هم مادرم را مى آوردم .
تا اينكه شب جمعه اى كه نوبت پدرم بود چون سوارش كردم مادرم گريه كرد و گفت : مرا هم بايد ببرى شايد هفته ديگر زنده نباشم .
گفتم : باران مى بارد، هوا سرد است ، مشكل است ، نپذيرفت ناچار پدر را سوار كردم و مادرم را بدوش كشيدم و با زحمت بسيار آنها را به حرم رسانيدم و چون در آن حالت با پدر و مادرم وارد حرم شدم حضرت سيدالشهداء (ع ) را ديدم و سلام كردم آن بزرگوار برويم لبخند زد و جوابم را داد و از آن وقت تا بحال هر شب جمعه كه مشرف مى شوم حضرت امام حسين (ع ) را مى بينم و با تبسم جوابم را مى دهد.

كرامات الحسينية (ع ) جلد ۱
 
التماس دعای ویژه

شهادت شاخه گلی 3 ساله

 
شهادت غم انگیز حضرت فاطمه صغری و یا رقیه علیها سلام، دختر امام حسین(ع) چنین است:

عصر روز سه شنبه در خرابه در كنار حضرت زينب(س) نشسته بود. جمعي از كودكان شامي را ديد كه در رفت و آمد هستند.

پرسيد: عمه جان! اينان كجا مي روند؟ حضرت زينب(س)فرمود: عزيزم اين ها به خانه هايشان مي روند. پرسيد: عمه! مگر ما خانه نداريم؟ فرمودند: چرا عزيزم، خانه ما در مدينه است. تا نام مدينه را شنيد، خاطرات زيباي همراهي با پدر در ذهن او آمد.

بلافاصله پرسيد: عمه! پدرم كجاست؟ فرمود: به سفر رفته. طفل ديگر سخن نگفت، به گوشه خرابه رفته زانوي غم بغل گرفت و با غم و اندوه به خواب رفت. پاسي از شب گذشت. ظاهراً در عالم رؤيا پدر را ديد. سراسيمه از خواب بيدار شد، مجدداً سراغ پدر را از عمه گرفت و بهانه جويي نمود، به گونه اي كه با صداي ناله و گريه او تمام اهل خرابه به شيون و ناله پرداختند.

خبر را به يزيد رساندند، دستور داد سر بريده پدرش را برايش ببرند. رأس مطهر سيد الشهدا را در ميان طَبَق جاي داده، وارد خرابه كردند و مقابل اين دختر قرار دادند. سرپوش طبق را كنار زد، سر مطهر سيد الشهدا را ديد، سر را برداشت و د رآغوش كشيد.

بر پيشاني و لبهاي پدر بوسه زد و آه و ناله اش بلند تر شد، گفت: پدر جان چه كسي صورت شما را به خونت رنگين كرد؟ پدر جان چه كسي رگهاي گردنت را بريده؟ پدر جان «مَن ذَالَّذي أَيتَمَني علي صِغَرِ سِنِّيِ» چه كسي مرا در كودكي يتيم كرد؟ پدر جان يتيم به چه كسي پناه ببرد تا بزرگ بشود؟ پدر جان كاش خاك را بالش زير سرم قرار مي دادم، ولي محاسنت را خضاب شده به خونت نمي ديدم.

دختر خردسال حسين(ع) آن قدر شيرين زباني كرد و با سر پدر ناله نمود تا خاموش شد. همه خيال كردند به خواب رفته. وقتي به سراغ او آمدند، از دنيا رفته بود. شبانه غساله آوردند، او را غسل دادند و در همان خرابه مدفون نمودند.

شرح شمع: صفحه 310 - نفس المهموم456 -الدمع الساكه141
 
 
شهادت حضرت رقیه(س)برشیعیان تسلیت باد

فرجام قاتلان امام حسین(ع)

نام نقش وی در کربلا سرانجام و چگونگی مرگ
شمر بن ذی‌الجوشن نقش‌آفرین اصلی جنایات کربلا، صدور دستور یورش همه جانبه به امام حسین(ع) و یارانش دستگیری توسط مختار ثقفی، گردن زدن او و انداختن وی در روغن داغ
محمد بن اشعث بن قیس نقش‌آفرین و فراهم کننده حوادث روز عاشورا، فرمانده نیرویی بود که مسلم را دستگیر کردند روز عاشورا در پی نفرین امام حسین(ع) عقرب سیاهی او را نیش زد و با خواری تمام مُرد
عبید الله بن زیاد در حادثه کربلا، همه جنایت‌ها به دستور مستقیم عبیدالله تحقق یافت و بعد از یزید بیشترین نقش را در فاجعه عاشورا داشت چکیدن قطره خونی از سر مبارک امام حسین(ع) بر ران او و باقی ماندن آن زخم تا آخر عمر، جسدش توسط ابراهیم بن مالک اشتر به آتش کشیده شد
یزید بن معاویه چوب زدن بر دندان‌های مبارک امام حسین(ع) هنگام رقص و مستی به زمین خورد و مغزش متلاشی شد و صورتش همچون قیر، سیاه شد
سنان بن انس نقش مؤثری در کشتن اباعبدالله الحسین(ع) داشت زبانش گرفت، عقلش زائل شد و با وضع ناگواری از دنیا رفت
عمر بن سعد مجرم شماره سوم فاجعه کربلا و فرماندهی عملیات کربلا را بر عهده داشت به دستور مختار ثقفی به قتل رسید و سرش از تن جدا شد
حرملة بن کاهل پرتاب تیر بر گلوی علی‌اصغر(ع) مختار ثقفی دستور داد تا بدنش را تیرباران کنند
حصین بن نُمیر فرمانده تیراندازان لشکر عمر بن سعد و تیراندازی به امام حسین(ع) ابراهیم بن اشتر جسد او را سوزاند و سرش را برای مختار به کوفه فرستاد، سر او در مکه و مدینه آویزان ماند تا درس عبرتی برای دیگران باشد
مالک بن نُسیر کِندی فرود آوردن ضربه بر فرق مبارک سیدالشهدا(ع) قطع دستانش توسط همسرش و تا آخر عمر فقیر ماند
زرعه دامی از قاتلان امام(ع) هنگام مرگ از گرمای شکم و سردی پشتش صیحه می‌زد و می‌گفت به من آب دهید
محمد بن اشعث هتک حرمت امام حسین(ع) توسط نیش عقرب در هنگام قضای حاجت مُرد
عبدالله بن حَوزه تیراندازی به سوی لشکر ابا عبدالله(ع) قطع پای راست او توسط مسلم بن عوسجه، اسب با حرکت تند، سر او را به هر سنگ و کلوخی کوبید تا به دوزخ رفت
شبث بن ربعی با شمشیر به صورت مبارک امام حسین(ع) زد ابراهیم بن مالک اشتر آنقدر ران‌هایش را برید تا مرد. سپس سرش را جدا و جسدش را سوزاند
ابحر بن کعب برداشتن مقنعه حضرت زینب(س) و کشیدن گوشواره از گوش ایشان ابراهیم بن مالک اشتر، دست و پاهایش را قطع کرد، چشم‌هایش را از حدقه درآورد
شرحبیل از پشت بر صورت امام حسین(ع) زد مختار او را با آتش سوزاند
عمروبن حجاج در روز عاشورا آب را بر روی اباعبدالله الحسین(ع) و یارانش بست، امام(ع) را خارج شده از دین نامید و از جمله حاملان سرهای شهداء به کوفه بود به نفرین امام حسین(ع) گرفتار و از شدت تشنگی در بیابان هلاک شد
احبش بن مرثد(اخنس) با اسب بر بدن مبارک امام حسین(ع) تاخت و عمامه حضرت را به غارت برد پس از واقعه عاشورا وقتی در صحنه جنگ ایستاده بود، تیری از کمان، رها و به قلبش اصابت کرد و مرد
عبدالله بن ابی حُصین آب را بر سیدالشهداء(ع) بست و با بی‌شرمی به امام گفت: ای حسین! به خدا سوگند، جرعه‌ای از آب نخواهی چشید تا از تشنگی بمیری به نفرین امام حسین(ع) مبتلا و به بیماری استسقاء گرفتار شد، هرچه آب می‌نوشید تشنگی‌اش برطرف نمی‌شد تا اینکه هلاک شد
بَجدل بن سُلیم انگشت مبارک امام(ع) را برای در آوردن انگشتر برید مختار او را دستگیر، دست و پاهایش را برید آنقدر در خون غلتید تا هلاک شد
اسحاق بن حَیوه حضرمی داوطلبانه بر پیکر امام حسین(ع) تاخت و پیراهن حضرت را به غارت برد با پوشیدن پیراهن اباعبدالله(ع) به مرض پیسی مبتلا شد و موهایش ریخت، توسط مختار دستگیر شد و دستور داد بر بدنش تاختند تا به هلاکت رسید

عطش

 
 
آیت الله اراکی فرمود:
شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت .
 
پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت خیر.
سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟
گفت: نه
با تعجب پرسیدم پس راز این مقام چیست؟
جواب داد: هدیه مولایم حسین است!
گفتم چطور؟
با اشک گفت:
آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم می‌رفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد.
آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت:
به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم.

منبع: کتاب آخرین گفتارها

پیشواز ماه خون


  
 
از زمین تا آسمان آه است می دانی چرا؟

یک قیامت گریه در راه است می دانی چرا؟


بر سر هر نیزه خورشیدی ست یک ماه تمام

بر سر هر نیزه یک ماه است می دانی چرا؟


اشهد ان لا...شهادت اشهد ان لا ...شهید

محشر الله الله است می دانی چرا؟


یک بغل باران الله الصمد آورده ام

نوبهار قل هوالله است می دانی چرا؟


راه عقل ازآن طرف راه جنون از این طرف

راه اگر راه است این راه است می دانی چرا؟


از رگ گردن بیا بگذر که او نزدیک توست

فرصت دیدار کوتاه است می دانی چرا؟


از کجا معلوم شاید ناگهانت برگزید

انتخاب عشق ناگاه است می دانی چرا؟


از محرم دم به دم هر چند ماتم می چکد

باز اما بهترین ماه است می دانی چرا؟
 
التماس دعای ویژه

پس چرا اورفته سوی کربـلا

 

 

 

حاجیان جمع اند دور هم همه

پس کجا رفته حسـین فاطمه

حاجـیان رفتند یکـسر درمنا

پس چرا اورفته سوی کربـلا

او بجای موی سر ،سـر میدهد

قاسـم و عـباس و اکبر میدهد

سعی حـج او صفا باخنجر است

مروه اش قبر علـی اصغر است

پیشاپیش فرا رسیدن ماه محرم تسلیت باد

محرم

 

پرسیدم:ازهلال ماه، چراقامتت خم است؟

آهی كشیدوگفت:كه ماه محرم است.

گفتم: كه چیست محرم؟

باناله گفت:ماه عزای اشرف اولادآدم است

یک سالگی

 

سلام دوستان...

امروز تولد ۱سالگی وبلاگه یه بنده ی خداست .

امیدوارم که تو این یک سال از ما راضی بوده باشید و خلاصه  هر عیب و بدی دیدید به بزرگواری خودتون ببخشید..

ارادتمند شما

یه بنده ی خدا

راز آنهايي كه بايد دلشان فرمت شود


اي خدا Hard دلم Format نما / از فريب ناكسان راحت نما

جمله ويروسند اين مردان دون / استعيذالله مما يفترون

File عشقت را Copy كن در دلم / Deltree كن شاخه‌هاي باطلم

Jumper روح خلايق Set نما / گامهاشان در رهت ثابت نما

گر ز انفاست دلي Scan شود / از شرور ديو و دد ايمن شود

بهر روي زرد سيمين تن فرست / بهر دلهاي پرآتش Fan فرست

اي خدا File عذابت Run مكن / با ضعيفان هيچ جز احسان مكن

از همان صبحي كه اول گل دميد / بي‌نياز از CAD خدايش آفريد

كارگاه آفرينش CAD نداشت / Ram نبود و Mouse ها هم Pad نداشت

عشق گل، حق در دل بلبل نهاد / بر شقايق داغ چون Lable نهاد

System عشقش مبري از Error / گوهر مهرش به سينه همچو در

عشق نرم‌افزار راه انداز ماست / عشق Password وصال كبرياست

خالي از عشق محبت دل مباد / بي‌صفا چون آي‌سي Intel مباد

بهتر آن باشد سرودن ول كنم / زين تن خاكي همي Dos Shell كنم

پرنده ی خشمگین

سلام بر رفقا.....

ایا میدانستید که؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دوستان ایا میدانستید که پرنده ی خشمگین یا همون  انگری برد توی یکی از مرحله هاش مساجد رو خراب میکنه؟

 

 

خب از نظرتون این چه معنی میتونه داشته باشه؟

من که خودم از اول حس خوبی نسبت به این پرنده نداشتم....

تا به حال با خودتون فکر کردین که چرا یکدفعه وخیلی سریع این پرنده مشهور و پر طرفدار شد؟؟؟؟

در هر صورت  بازم  تصمیم با خودتونه که بااین وجود که این پرنده مساجد رو خراب میکنه از محصولاتش استفاده کنیدیا نکنید!!!!!!

اللهم صل علی محمد و ال محمد وعجل فرجهم

خیلی دلم میخواد بدونم دوباره چه نقشه های شومی توی ذهن های پلید و بیمارشون دارن...

اخه نمیدونم چرا احدی اجازه ی صحبت در باره ی هولوکاستو نداره اونوقت این گرگ صفت ها راحت به مذهبو امامانواین بار هم به پیامبر مظلوم  ماتوهین میکنند....

 

لعنت الله علیهم

اللهم صل علی محمد و ال محمد وعجل فرجهم

 

تبریک ویژه

 

روز پزشک بر پزشکان دلسوز مبارک....

عیدانه

 

 

 

قـربان هـلالت بـروم ای مـه شـوال

آورده ام از فـرط خوشـی در دو سـه تـا بـــال

ســی روز به امید وصالت سپری شد

خـم شد کمرم در رمضان همچو یکی دال

انســان از ایـــن روی بُـــود شـاد در این روز

چون باز شکم در جلــو واوسـت به دنبال . . .

 

سلام دوستان...عیدتون مبارک باشه.

یادتون نره از خداوند بخشنده عیدی بگیرید...بالاخره یک ماه روزه گرفتن پاداشم میخواد دیگه.

امیدوارم طاعات همگیتون قبول باشه...ماروهم از دعاهاتون تو این روز بزرگ بی نصیب نکنید..

التماس دعای ویژه

ماه عفو و رحمت

 

 

سلام دوستان....

ماه رمضونتون مبارک باشه.

طاعات و عباداتتون مقبول درگاه حق تعالی باشه انشا الله.

ماروهم از دعای سر افطار و شب های مبارک قدر  و بعد نماز هاتون  بی نصیب نکنید...

دوستان من یکسری مطلب درباره ی این ماه براتون گذاشتم انشاالله بخونید ومنم دعاکنید.

انشا الله که  همگی بتونیم بخوبی از این ماه بهره ببریم.

مجدد التماس دعای ویژه

ادامه نوشته

طنز و رمضان

ادامه نوشته

نقشه های شوم برای خوانندگان کتاب

دوستان خوبم ازتون میخوام این مطلب رو حتما

 حتما بخونیدوبه

 دیگرانم نشر بدید.شما اختیار دارید هر طورکه

دوست دارین

 درموردش فکر کنید البته.......در اخر مطلب نتیجه

گیری کنید چون

 بیشتر اصل ماجرا در اخرش ذکر شده..........

 دوستان خوبم به

علت زیادی  مطلب براتون قسمت بند یش میکنم.

 التماس دعا

 قسمت پنجم

** خوانندگان عزیز می توانید این سوال مرا پاسخ دهید که چرا در مجموعه کتاب ها از اسرار و رموز قدیمی و اسطوره ای استفاده شده؟

مثلا چرا:

* هری پاتر یک نشان صاعقه بر پیشانی اش دارد و چنان که گفته شده، اثری است که در اولین برخوردش با ولدمورت از او بجا مانده. من قبلا گفتم که شکل صاعقه ی رو پیشانی هری پاتر، شبیه اس شکسته است ( البته این نقش صاعقه دقیقا شبیه اس نیست، چرا که برعکس است، ولی در برخورد اول این را در ذهن تداعی می کند که شبیه اس است )، و دو اس شکسته نماد سازمان اس اس ( ss) آلمان نازی است ( یعنی ولدمورت که نازی صفت است در برخورد با هری پاتر بخشی از قوای خود را به او منتقل کرده )، ولی نکته ای دیگر را نگفتم که اینک می گویم، نشان رعد و برق ( صاعقه ) نشان مخصوص زئوس خدای آسمانِ ( و خدای خدایان ) یونان قدیم است.

صاعقه نماد قدرت و خدایی است. صاعقه سلاح زئوس بوده. و حالا سوال این است چرا نشان صاعقه، با این وصفی که از آن گفتم، انتخاب شده؟!

آیا خواستْ، این نبوده که به هری پاتر جلویی خدایی داده شود؟! همان طور که گفتم او نماد آمریکا است و آمریکا دریچه هدایت و خوشبختی را از طریق خود می داند، و این نشان صاعقه هم تصدیقی بر این است که آمریکا به راستی صورت و سیرتی خدایی دارد!!

* چرا در کتاب ۵ ، زمانی که دامبلدور و ولدمورت در حال جنگ هستند، به نوعی از ارکان چهارگانه سازنده  هستی ( آتش، آب، باد، خاک ) استفاده می کنند؟! دامبلدور مجسمه ها ( از خاک ساخته شده اند ) را زنده می کند و به سوی ولدمورت می فرستد، جنگ به وسیله آب و آتش ادامه می یابد . و این ماجرا در فیلم به زیبایی، اما با تغییر به نمایش کشیده شده ؛ در آواخر فیلم ۵ می بینیم که این عناصر چهارگانه توسط این دو نفر علیه دیگری به کار می رود!

* چرا بحث تضاد دو رنگ سرخ و سبز در این مجموعه داستان به وضوح نمایان است؟! ( رنگ نور جادوی خلع سلاح سرخ، رنگ گروه گریفندورهم سرخ است  و رنگ جادوی مرگ سبز است! سبزی که رنگ گروه اسلیترین هم هست ) در حالی که می دانیم این دو رنگ در فرهنگ های مختلف با اینکه معنا های مختلفی دارند، اما در هر حال همیشه در مقابل هم بوده اند. ( دلیل آن در این مقاله مجال نیست. بهتر است برای اطلاع بیشتر به کتاب های فرهنگ اساطیر و علائم مراجعه کنید. )

* چرا نمود و جولان همیشگی برخی از اعداد را در طول داستان شاهد هستیم؟ منظور این است که دائما از اعداد خاصی در داستان استفاده شده است. به عنوان مثال : چرا مجموعه داستان های هری پاتر در ۷ جلد نوشته شده؟ و چرا دوستان وفادار و همراه هری پاتر ۷ نفر اند؟ چرا که می دانیم هفت عددی مقدس در فرهنگ سامی است. و از این نمونه ها در طول داستان هم، زیاد به چشم می خورد. میتوانید ببینید…

ادامه نوشته

وقتي كه سال عشق تحويل مي شود

        در من هر آنچه غير غير تو تعطيل مي شود

يكباره با نگاه تو شيطان بد سرشت

                     تغيير چهره داد و جبريل مي شود

با هر جوانه اي كه دل عشق مي زند

                  يك سوره از نگاه تو ترتيل مي شود

از شهر دل بريده و برنو به دست مرد

                      از نو سوار غيرتي ايل مي شود

ساعت حدود بغض و سكوت است انتظار

               با گريه سال عشق تو تحويل مي شود

 

دوستان سال۱۳۹۱خورشیدی بر شما مبارک باشه.

براتون سالی پر از برکت و پر از سلامتی و موفقیت و شادی آرزو میکنم......

 

 

قایم باشک

 

همه دانشمندان تصمیم میگیرند که قایم باشک بازی کنند.
از بخت بد “انیشتین” اولین کسی است که باید چشم بگذارد. او باید تا ۱۰۰ بشمرد و سپس شروع به گشتن کند..

همه شروع به قایم شدن میکنند به جز” نیوتن “.

نیوتن فقط یک مربع یک متری روی زمین می کشد
و داخل آن روبروی اینشتین می ایستد. اینشتین میشمرد
۱ – ۲ – ۳ – …………. ۹۷ – ۹۸ – ۹۹- ۱۰۰

او چشمانش را باز می کند و می بیند که نیوتن روبروی
او ایستاده است.

اینشتین بلا فاصله میگوید: ” سوک *سوک نیوتن “.
نیوتن انکار میکند و می گوید نیوتن سوک سوک
نشده است.

او ادعا میکند که نیوتن نیست . تمام دانشمندان، بیرون
می آیند تا ببینند چگونه او ثابت میکند که نیوتن نیست.

نیوتن میگوید: ” من در یک مربع یه مساحت یک متر مربع ایستاده ام؛ این باعث میشود
که من بشوم نیوتون بر متر مربع چون یک نیوتن بر متر مربع معادل یک پاسکال است ، پس
من پاسکال هستم ، پس”سوک سوک
پاسکال

عروس قران

 

سوره مبارکه یاسین در تمام زندگى ، جسم و جان ، مال و ثروت ، صحت و سلامتى ، حیات و مرگ و دنیا و آخرت انسان اثر مى گذارد.
پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله ) و ائمه هدى اثرات آن را بیان کرده اند.
رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله ) به حضرت على (علیه السلام ) فرمود: یا على! سوره مبارکه یاسین را تلاوت کن ؛ زیرا در آن برکاتى است . از جمله :
۱- اگر شخص گرسنه اى آن را تلاوت کند خداوند روزى او را مى رساند و سیرش مى گرداند.
۲- هرگاه تشنه اى آن را قرائت کند خداوند آبى فراهم مى آورد تا او سیراب شود.
۳- هرگاه شخص عریان و برهنه اى آن را بخواند، خداوند لباسى براى او فراهم مى کند و او را مى پوشاند.
۴- هر مرد و زن عَزب و مجردى که آن را تلاوت کند، خداوند وسیله ازدواجشان را فراهم مى کند.
۵- هر انسان ترسناک و خائفى که آن را تلاوت کند، خداوند ترس و خوف او را مبدل به امنیت مى گرداند.
۶- هر انسان مریض و رنجورى که آن را تلاوت کند خداوند صحت و سلامتى را شامل حالش مى گرداند.
۷- هر شخص زندانى اگر آن را در زندان تلاوت فرماید، خداوند وسیله آزادى او را فراهم مى گرداند.
۸- هر مسافرى که آن را در سفر بخواند بى گمان سفرش بى خطر خواهد شد و به سلامتى به منزلش برمى گردد.
۹- اگر آن را بر بالین هر میتى بخوانند، خداوند عذابش را تخفیف مى دهد “یا او را مى آمرزد.”
۱۰- هر کس چیزى از او گم شده باشد و آن را قرائت کند آن چیز پیدا مى شود.
۱۱- اگر شخص گم شده اى آن را بخواند راه را پیدا مى کند و به سلامتى به مقصد مى رسد.
۱۲- اگر غذاى عده اى کم باشد و کافى براى همه افراد نباشد آن سوره را بخوانند، غذاى آنان برکت پیدا مى کند، طورى که براى همه افراد کافى باشد.
۱۳- اگر بر زنى که زائیدن بر او سخت و دشوار باشد خوانده شود، وضع حمل بر او آسان مى شود و اولاد به راحتى به دنیا مى آید.
۱۴- کسى که آن را تلاوت فرماید، فقر در دنیا به سراغش نمى آید.
۱۵- اگر کسى آن را قرائت کند در تجارت و کسب ضرر و زیان نمى بیند “در تجارت” سود مى برد.
۱۶- در حوادث و بلاهاى زمینى و آسمانى خانه اش خراب و ویران نمى شود.
۱۷- هر که آن را تلاوت نماید، در طول عمرش دیوانه و جن زده نمى شود و عقلش زایل نمى گردد.
۱۸- تلاوت کننده آن به مرض جذام دچار نمى گردد.
۱۹- کسى که آن را تلاوت کند به مرض وسواس و دو دلى و حیرانى مبتلا نمى شود.
۲۰- بیمارى هاى مضر تلاوت کننده را از پاى در نمى آورد و بیمارى او برطرف مى شود.
۲۱- خداوند متعال سختى و دشوارى و تلخى جان کندن را براى او آسان مى گرداند.
۲۲- خداوند خودش متصدى و مباشر قبض روح تلاوت کننده آن مى باشد.
۲۳- خداوند فراخى روزى و گشایش در زندگى را براى خواننده آن به عهده مى گیرد.
۲۴ – خداوند ضامن خوشحالى او هنگام مرگ گردیده است .
۲۵- خداوند در آخرت خشنودى او را تعهد فرموده ، و همه فرشتگان آسمان و زمین را خطاب فرموده که : من از این بنده راضى هستم . شما هم براى او طلب آمرزش کنید.
۲۶- خداوند شیطان را از خواننده آن دور مى گرداند که او را وسوسه نکند و هزار فرشته را مى فرستد تا او را از شر هر شیطان و هر آفت حفظ فرمایند.
۲۷- خداوند بعد از مرگ سى هزار فرشته را موکل غسل دادن او مى گرداند که همگى براى او طلب استغفار کنند و او را مشایعت نمایند تا به قبرش برسانند و بعد از آن که داخل قبرش نهادند، ملائکه همان جا عبادت کنند و ثوابش را در نامه عمل او بنویسند، قبرش تا چشم او کار مى کند وسیع مى شود و او را فشار نمى دهد و نورى از قبرش تا آسمان بالا مى رود.
۲۸- خداوند در روز قیامت به او مى فرماید: اى بنده من ! شفاعت کن تا شفاعت تو را درباره همه کسانى که شفاعت آنان را نموده اى قبول نماییم .
۲۹- خواننده آن را در ایستگاه هاى قیامت نگاه نمى دارند و بدون حساب داخل بهشت مى نمایند.
۳۰- او را به واسطه گناهانش داخل جهنم نمى کنند و پرونده عمل او را باز مى گذارند در حالى که گناهى در آن دیده نمى شود و موجب تعجب ملائکه واقع مى شود.(۱)
منبع:  تأثیر قرآن در جسم و جان مولف: نعمت الله صالحى حاجى آبادى
تنظیم: محمدی_گروه دین و اندیشه تبیان 

پی نوشت :
۱- ثواب الاعمال ،ص ۱۰۰، مکارم الاخلاق ،ص ۴۱۹، جامع الاخبار،ص ۴۷٫

خاطره

سلام دوستان! شما خوبین حال احوالتون چطوره؟؟وبلاگاتون چطوورن؟

دلم برای پست گذاشتن خیلی تنگ شده بود....

خیلی سرم شلوغ شده یعنی سر همه ی بچه های دانشگاهمون شلوغ شده.شاید باورتون نشه درسا فوق العاده سنگینه.روز اول  همه ی بچه های خوابگاه تا۲شب بیدار بودیم داشتیم آناتومی میخوندیم....

کار هر روزمون فقط درس و درس و درسه...

تنها بخش جذاب دانشگاه تا الان پوشیدن روپوش و تشریح جسد یه بنده خدایی بوده.

با این مه این رشته خیلی سخته اما بازم بهش علاقه دارم...

بازم مثل همیشه منو ویژه دعا کنید ممنونتون میشم...

اینم یه شعر تقدیم به  شما


گفتی نمی خواهی که دریا را بلد باشی

اما تو باید خانه ی ما را بلد باشی

یک روز شاید در تب توفان بپیچندت

آن روز باید ! راه صحرا را بلد باشی

بندر همیشه لهجه اش گرم و صمیمی نیست

باید سکوت سرد سرما را بلد باشی

یعنی که بعد از آنهمه دلدادگی باید

نامهربانی های دنیا را بلد باشی

شاید خودت را خواستی یک روز برگردی

باید مسیر کودکی ها را بلد باشی

یعنی بدانی " ...مرد در باران " کجا می رفت

یا لااقل تا " آب - بابا " را بلد باشی

حتی اگر آیینه باشی، پیش آدم ها

وقتی که حتی از دل و جان دوستش داری

باید هزار آیا و اما را بلد باشی

من ساده ام نه؟ ساده یعنی چه؟... نمی دانم

اما تو باید سادگی ها را بلد باشی

یعنی ببینی و نبینی!...بشنوی اما...

یعنی... زبان اهل دنیا را بلد باشی

باید تو مرز خواب و رویا را بلد باشی

باید زبان حال دریا را بلد باشی

شیراز رنگ خیس چشمت را نمی فهمد

ای کاش رسم این طرف ها را بلد باشی

دیروز- یادت هست- از امروز می گفتم

امروز می گویم که فردا را بلد باشی

گفتی :" وجود ما معمایی است...." می دانم

اما تو باید این معما را بلد باشی

 

نقشه های شوم برای خوانندگان کتاب

دوستان خوبم ازتون میخوام این مطلب رو حتما

 حتما بخونیدوبه

 دیگرانم نشر بدید.شما اختیار دارید هر طورکه

دوست دارین

 درموردش فکر کنید البته.......در اخر مطلب نتیجه

گیری کنید چون

 بیشتر اصل ماجرا در اخرش ذکر شده..........

 دوستان خوبم به

علت زیادی  مطلب براتون قسمت بند یش میکنم.

 التماس دعا

 

قسمت چهارم

در آن فیلم، آقای دانیل رادکلیف با همان عینکی که در فیلم های هری پاتر حاضر شده، ایفای نقش میکند

 

شاید بپرسید چه ربطی دارد؟ ربطش این است که طبق همان پروژه هری پاتر، یکی دیگر از عوامل موثر در رسیدن به هدف، اشیا حاضر در پروژه می باشند. و این عینک خاص، یعنی عینک پنسی گِرد مشخصه ی خاص یهودیان است!! و به نوعی مُعرف و امضای آنها است.

چرا خانم رولینگ و تهیه کنندگان فیلم های هری پاتر و یا به طور کل مسئولین پروژه هری پاتر، این عینک را انتخاب کرده اند؟ چرا خواسته شده هری پاتر ( دانیل رادکلیف = الگو و سنبل نوجوانان و جوانان ) را یک یهودی جلوه دهند؟ یا اصلا چرا یهود را مطرح کرده اند پیدا می کنید که بازیگر نقش ولدمورت 

، یعنی رالف فیناس در سال ۲۰۰۸ در فیلمی با نام The Reader   ( خواننده = کتاب خوان ) حضور دارد. او در این فیلم نقش یک آلمانی را بازی می کند! که داستان فیلم شرح مختصری از دوران نوجوانی و جوانی اوست. این نوجوان ۱۵ ساله  آلمانی در برلین با یک زن آلمانی اشنا می شود ( داستان بعد از جنگ جهانی دوم را نشان می دهد ) و با  این زن ارتباط عاطفی بر قرار می کند، بعد از مدتی که از او جدا می شود و مشغول تحصیل حقوق می شود، روزی در دادگاهی حاضر می شود و همراه همکلاسی هایش به عنوان بیننده در جایگاه قرار می گیرند. او در آنجا زمانی که نام متهم برده می شود، متهم را می شناسد. هانا اشمیت، همان معشوقه اش که مدتی را با او بوده. یک زن عضو سابق حزب نازی که در اردوگاه های مرگ آلمان کار می کرده! این زن یکی از مسئولان انتخاب یهودیان برای اردوگاه مرگ بوده!…

ادامه نوشته

ولادت پیامبر(ص) و امام صادق(ع).22بهمن

 

 

 ولادت پیامبر(ص)و امام صادق (ع)

وهمچنین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی

 بر شما مبارک باد.

هم سلام  و هم خداحافظ

 

خداحافظ خوابهای طولانی.

خداحافظ وبگردی های شبانه روزی.

خداحافظ مکالمه های 100ساعته بارفقا.

خداحافظ  غذا های خوشمزه.

خداحافظ استراحت های بی وقفه.

خداحافظ دیدار های فامیلی.

خدا حافظ شباشب(رادیوجوان).

خداحافظ معلم.

خداحافظ لقب دانش آموزی.

سلام خواب های  چند دقیقه ای.

سلام آرزوی دیدن یک فیلم.

سلام نیمرو.

سلام حسرت استراحت چند لحظه ای.

سلام مکالمه های کوتاه.

 سلام دلتنگی از فراق خانواده.

سلام کلاس های شبانه روزی.

سلام کتاب های قطور.

سلام تشریح های پی در پی.

سلام خوابگاه.

سلام استاد.

سلام لقب دانشجویی...........

دوستان!........دوستان!

منم دیگه رفتنی شدم...بالاخره این شتری که در خونه ی خیلی هامون میخوابه.اصلاخودتونو

ناراحت نکنید...قول میدم زودبه زود آپ کنم.بالاخره ماهم  د ا ن ش ج و شدیم دیگه چیکار میشه

 کرد .هفته ی دیگه پرواز میکنیم به سمت جنوب...

جدای از شوخی...دوستان  ازتون میخوام برای همه ی دانشجوهای ترم بهمنی 90 مخصوصا

اونایی که از خانواده هاشون دورن (مثه من)دعاکنید البته خودتون دیگه میدونید که دعای خالی

 نه...باید ویژه باشه دیگه.

دعاکنیددوستای خوبی پیداکنم,خوب درس بخونم,دوری خانواده رو تحمل کنم ,موفق باشم و ...

 

 

خداوندا

 

 

خداوندا

 

اگر بزرگترین آرزویم را بخواهی

،

چیزی جز یک روز قایم باشک بازی کردن با تو نمی خواهم!

 

یا تو پنهان شو ،

 

یا مرا از دید خود پنهان کن!!!

 

تنها یک روز کافیست

 

برای چال کردن تمامی ِ گناهانم در

 

باغچه ای که تو نمی دانی کجاست!!!